تسلیت....

ای کاش گذر زمان در دستانم بود: آنوقت لحظه های با تو بودن را آنقدر طولانی میکردم که برای بی تو بودن دیگر وقتی نمیماند.
.
.
.
دوست عزیزم ساقی جان:نمیدونم چجوری میتونم در غم ازدست دادن برادرت شریک باشم اما میتونم با تمام وجود و احساس در کنارت باشم و از خداوند برای تو و خونوادت محترمت طلب صبر کنم....ما رو هم در غم خودت شریک بدون......

 روز مرگم اشک را پیدا کنید، روی قلبم عشق را پیدا کنید
روز مرگم خاک را باور کنید روی قبرم لاله را پرپر کنید
خانه را وقف نیلوفر کنید پیکرم را غرق در شبنم کنید
روز مرگم دوست را دعوت کنید، بعد مرگم خنده را سر کنید
رفتنم را ای دوستان باور کنید.
نظرات 3 + ارسال نظر
ندنیک سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 15:34 http://blue-sky.persianblog.ir

خدا رحمتش کنه.
این دعوا ها واسه چیه؟

سلام خوبی ندا جان...والا این خانوم رفتن عوض اینکه تسلیت بگن ادا در اوردن ساقی نوشته بود هر چی داد زدم برادر بلند شو نشد که نشد این خانوم عوض همدردی گفته بود حتما رفته بود رو ویبره....

الهه جمعه 2 اسفند 1392 ساعت 12:59 http://www.choriye-varmalides.blogfa.com

شما خیلی بزرگ مغزی!
دقیقا چند روز قبل از اینکه این اتفاق بیوفته منو ساقی داشتیم باهم قرار میذاشتیم که بریم دیدن مهراوه!
ینی حتی یه درصدم احتمال نمیدادم که این اتفاق افتاده چون قبلش داشتیم درمورد هادی حرف میزدیم! پستی که نوشته بود بغلم کردو عینکشو رو چشمام گذاش که کسی اشکامو نبینه!
شمام لطف کن تو کار کسی دخالت نکن!

شما لطفا اینورا پیدات نشه که این دفعه بد میبینی مطمئن باش....
دوم من نمیدونم چه ریگی به کفش شماست اما هر ریگی باشه این کارا درست نیست کوته فکر

الهه سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 13:16 http://www.choriye-varmalides.blogfa.com

نفهم خودتی و جد آبادت!
خاک بر سرت که هنو فرهنگ درس حرف زدن نداری!
فک نکن منم مثه تو بی شعورم، هرکسیو بایید مثه خودش باش حرف زد!
تشریف نحستو نیار تو وبلاگ من!

نفهمی دیگه...نفهم...وای به حال اون مملکتی که دانشجوش تو باشی...چندان راغب نیستم بیام اون مغازه اسباب بازی فروشی تو که اسمشم گذاشتی وبلاگ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.