قیصر

امروز تصادفی جایی خوندم که بهروز وثوقی درگذشته. برای منی که با قیصر بزرگ شدم خبر بدیه....

بخشی از دیالوگ قیصر:

قیصر : … بدتون نیاد .. شما دیگه برا خودتون عمرتونو کردید … منم دو تا گیر کوچیک دارم … یکی این‌که به این ننه مشهدی قول دارم ببرمش مشهد زیارت … یکیم یه جوری مهرم و از دل اعظم بیارم بیرون .. فقط همین و همین … خیال می‌کنی چی می‌شه خان‌دایی … کسی از مردن ما ناراحت می‌شه؟ … نه ننه … سه دفعه که آفتاب بیفته سر اون دیفال و سه دفعه که اذون مغرب و بگن همه یادشون می ره که ما چی بودیم و واسه چی مردیم … همینطور که ما یادمون رفته … دیگه تو این دوره زمونه کسی حوصله داستان گوش کردنو نداره.» 

نظرات 3 + ارسال نظر
fantik جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 11:00

+ نه فوت نشده...خبر کذبه.

اره فهمیدم

ندنیک سه‌شنبه 24 دی 1392 ساعت 02:41 http://blue-sky.persianblog.ir

من خیلی دوستش داشتم. اون زمان که ب تماشای فیلماش می نشستم عاشقش میشدم. دلم میخواست برم پیداش کنم و یادم میرفت این فیلمها چقدر قدیمیه و اون الان چند سالشه

اره این طوری خیلی میشه به نوعی ادم درگیرش میشه....

مهدیه پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 20:08 http://fereshtehaye-no1.mihanblog.com/

همه یادشون میره..

خدایش بیامرزتش..

اره...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.