سلامتی....


سلامتیه تمام زنان پاک سرزمینم...

دﻻﯾﻞ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﺯﻥ: ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ:

ﺯﻥ ﺍﮔﺮ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ﺣﺘﻤﺎ " ﻃﺎﻭﻭﺱ " ﺑﻮﺩ ..

ﺍﮔﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎ " ﺁﻫﻮ " ﺑﻮﺩ ..

ﺍﮔﺮﺣﺸﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎ " ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ " ﺑﻮﺩ ..

ﺍﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪ .. ﺗﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻋﺸﻖ ..

ﺯﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﻋﺪﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ....

ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ

ﮐﺸﺘﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ..

ﭘﺲ ﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ..

ﺯﻥ ﺍﺯ ﺩﻧﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺗﮑﺒﺮ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ..

ﺯﻥ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼـﭗ ﺗﻮ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﺖ ﺟﺎ ﺩﻫﯽ ..

ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺍﺳﺖ ...

ﺯﻥ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﻣﯽﮔﺸﺎﯾﺪ ..

ﺩﺭﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﯾﻦ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..

ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺍﻭﺳﺖ .. ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ!

اینجا ارومیه هست......دلتون بسوزه....

اینجا ارومیه است....یعنی یه برفی از دیشب تو ارومیه داره میباره که هنوز هم ادامه داره ....جای همگی خالیییییییییییییی

میتونم بگم تو ده سال گذشته من یکی که این همه برف ندیده بودم اونم با این شدت.....زیبایی شهر بیشتر خودنمایی میکنه با این برف سفید...بیشتر از اون تو محله های مسیحی نشین اگه بری جلو دراشون درختای کاج رو تزئین کردن و برفی هم که روشون باریده با اون چراغای رنگی یه حس خوب به ادم میده ....خلاصه کلام جای همگی خالی اساسی.....

البته این برف یه معایبی هم داره ها مثلا امروز که رفتم بیرون داد میزدی صدای خودت تو شهر یه دور کامل میزد و بعد میرسید به خودت.....یعنی اصلا تو خیابونا ماشینی نبود اونایی هم که بودن یا گیر کرده بودن و یا تصادف کرده بودن.....


برای توصیف شهرمان دریک کلام باید گفت؛ اورمیه شهری است سردسیر و باصلابت و مردمانش سرشار از عشق و محبت ...

شهری که در هر قدمی که روی خاک گران سنگش میگذاریم صدای برف ما را اغوا کند. برفی که نماد شهرهای سردسیر آذربایجان است.برف و برف و برف!




داستان خنده دار علامه جعفری....


علامه جعفری می گفت تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم:

یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم

از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم 

گفتند: وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد

یه دفعه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟ 

روشو که برگردوند دیدم زن من نیست بلافاصله بهم گفت:

«خیلی خری»

حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه.

زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می کنم گفتش:

«نه فقط خودت پدر و مادر و جدو آبادتم خرند» 

علامه میگن این داستان را برای مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می خندید.

زمان...


دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم…


نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم…


برای اینکه نگذارم آنها بیایند…